بنام خدا

سلام

دمیده شدن روح زندگی به تن یخ زده ی زمین مبارک

بهار یه شروع دوباره است شروعی برای نو شدن، شروعی برای خوب بودن شروعی برای بهتر شدن

دلهاتون همیشه ی همیشه بهاری

درپناه حق

بنام خدا

سلام به دوستان عزیز

یکسال از اولین روزیکه وبلاگ آدینه رو ساختم ویکسال دیگه از عمرم گذشت، توی این مدت واز حدود سه سال پیش از این با دوستان ووبلاگهای زیادی آشنا شدم که هرکدوم به نوعی توی زندگی من تاثیر گذاشتن و خیلی بهم کمک کردن...اولیش وبلاگ شمیم ظهور بود که دنیای کاملا"جدیدی رو پیش روی من قرار داد،دومین وبلاگ منتظرالمهدی لیلای عزیزم بود که توی سخت ترین لحظات زندگی پشتیبان وراهنمای من بودن وهستن وسومین وبلاگ اثر گذاروبلاگ صبح صادق فاطمه ی عزیزم هست که با حرفهای قشنگش منو شیفته ی خودش کرده ومثل خواهرم دوستش دارم

یکی دیگه از وبلاگهای عالی که نمونه ش توی این دنیای مجازی کم پیدا میشه وبلاگ بنی آدم حاج آقا مهدی بزرگواره که باوجود مشغله هایی که دارن مطالب بسیار آموزنده ای رو توی وبلاگشون قرارمی دن که میدونم وقت وانرژی زیادی رو از ایشون میگیره ،وبلاگ بنی آدم از معدود وبلاگهاییه که تمام مطالب آرشیو شده شو خوندم و درسهای زیاد ی ازش گرفتم (توصیه میکنم حتما بینید)

وبلاگ  ایران اسلام آقای محمدعلی که فوق العاده ست و به روز وخیلی انتقادپذیر بامطالب آموزنده

از وبلاگهای خوب دیگه که سعی میکنم مطالبشونو از دست ندم وبلاگ ولایت برادر خوبم آقاعلیرضا که خیلی سیاسیه! و چیزای زیادی درمورد ساخت وبلاگ بهم یاد دادن ،بزم شبانه لیلای خوبم،عشق ملکوتی ،صمیمانه ها،منتظران یوسف فاطمه،هیئت محبان وجان نثاران امام حسن مجتبی(ع) ،انتهای جاده،آفتاب مهر،ناتاناییل،جوانان حزب الله شهرکرد،منتظران ظهورو ستاره عزیز وسیده محبوبه علوی گلم وبقیه ی دوستان که منو با محبتاشون شرمنده میکنن(اگه اسم کسی از قلم افتاد ببخشید) برای همه شون آرزوی بهروزی وسربلندی دارم

باز 23اسفند رسید ومثل هرسال دلم گرفته... یعنی یک سال دیگه گذشت ومن هنوز نشدم اونی که باید باشم ...هنوز نشدم اونی که آقام میخواد...دیگه امسال با چه رویی سال جدیدو شروع کنم؟!؟!

التماس دعا

درپناه حق

بنام خدا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)

فرارسیدن اربعین سرور وسالار شهیدان رو تسلیت میگم
اگه توی این ایام در جهت پیشرفت به جلو گامی برداشتیم  وتغییری کردیم ،حواسمون باشه توی جاده ی پر پیچ وخم زندگی نلغزیم وبا دست خودمون همه چی رو خراب نکنیم و اگرهنوز خودمونو تغیییر ندادیم از همین امروز شروع کنیم  تا محرم بعدی اگه زنده بودیم ،رومون بشه سرمونو بالا نگهداریم و به امام حسین(ع) بگیم ایندفعه دیگه با دست پر اومدیم برات عزاداری کنیم.

التماس دعا

درپناه حق

بنام خدا

سلام به دوستان بزرگوار
همه ما حتما بارها گفتیم که توی کارهامون به خدا توکل میکنیم اما اینکه عملا چقدر مفهوم توکل رو درک کردیم متفاوته.یه جا خونده بودم که( توکل یعنی در راه رسیدن به یه هدفی تلاشت رو بکنی و نتیجه رو به خدا واگذار کنی و به خدا اعتماد کامل داشته باشی )

بارها این جمله رو باخودم تکرار می کردم ولی هیچوقت واقعا لمسش نکرده بودم یعنی به خودم میگفتم به خدا توکل کن اما درعمل موقع شروع یه کاری اضطراب سراسر وجودمو میگرفت ومدام به نتیجه ی کارم فکر میکردم که نکنه موفق نشم نکنه شکست بخورم و...آخرسر هم نتیجه ی مطلوب رو بدست نمی آوردم

اینبار خیلی بیشتر از قبل روی معنای توکل دقت کردم و به خودم قول دادم تمام تلاشمو بکنم وبا تمام وجود به خدا توکل داشته باشم اگرچه بخاطر یه سری مسایل از پیش تعیین نشده نتونستم تمام توانمو بکار بگیرم اما از توکلم کم نشد

توی این راستا آرامشی بهم داست داده بود که هیچوقت نداشتم وانقدر راحت اون کار رو تمومش کردم که خودمم باورم نمیشد... الان دیگه نتیجه ی کار برام مهم نیست چون خدارو خیلی بیشتر از قبل در کنارم احساس میکنم ونتیجه هرچی که باشه برام فرقی نمیکنه... خوب یا بد، از طرف محبوب، عالیه.همینکه فهمیدم خدا هیچوقت بنده هاشو(بنده های خوب یا مثل من بد) تنها نمیذاره واینو با تمام وجودم حسش کردم برام از هر چیزی ارزشمندتره.

موید باشد

درپناه حق

بنام خدا
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)
یه محرم دیگه از راه رسید،هیئت... روضه... عزاداری...وای چه بوی خوشی به مشام میرسه دقت کردی همیشه چندوقت قبل محرم دلت چقدر گرفته بدون اینکه علتشو بدونی  ،یه جوری هستی ویه حس وحال دیگه داری ...هرکار میکنی حالت بهترنمیشه و روزبه روز احساس میکنی داری بدتر میشی....محرم که از راه میرسه  باز غصه هات بیشتر میشه اما یه دلخوشی داری واونم اینه که  میتونی بری یه هیئتی، روضه ای، یه جایی که... ممکنه امام زمانت هم اونجا باشه ....میتونی راحت گریه کنی...راحت راحت...میتونی حتی دلتگیهاتو فریاد بزنی حواستو جمع میکنی که لااقل توی این ماه یه کاری نکنی که غصه های آقارو بیشترش کنی...آقا عزادار جدشون هستن (آجرک الله یا بقیه الله)...نکنه چشمهامون یه چیزایی رو که نباید،ببینن...نکنه زبانهامون یه چیزایی رو که نباید ،بگن...نکنه گوشهامون یه چیزایی رو که نباید،بشنوند....شاید تو هم دلت میخواست در زمان امام حسین(ع) زندگی میکردی ، عازم نینوامیشدی وهم پیکار امامت میشدی ....شاید همش با خودت میگی ای کاش منم اونجا بودم وبه ندای <<هل من ناصر>>امام  زمانم پاسخ مثبت میدادم...امام زمانم!تا حالا راست وحسینی ازخودت پرسیدی اگه توی اون زمان بودی چیکار میکردی؟؟<<هل من ناصر >>امامت رو چه جوری جواب میدادی؟؟اصلا چرا 1367سال به عقب برگردیم همین الان رو درنظر بگیریم به ندای<< هل من ناصر>> امام زمانمون چه جوری پاسخ دادیم؟؟؟اصلا <<هل من ناصر>> امام زمانمون رو میشنویم؟؟؟
*********************
چهارم محرم دوسال پیش یکی از دوستام به همراه پدر، مادروخواهرش به طرز وحشتناکی به قتل رسیدن باورم نمیشد((راشین ونوشین رحمتیان)) که اینهمه پاک ومعصوم بودن اینجوری پرواز کنن وبرن
آخه چطور ممکن بود؟!؟!راشین تازه امتحانات ترم هفتش رو تموم کرده بود ... فقط یه ترم مونده بود درسش تموم بشه..اومده بودتعطیلات بین ترم رو پیش خانواده ش باشه و همراه اونا توی مراسم عزاداری امام حسین(ع) شرکت کنه اما حالا دیگه اون رفته ودیگه نیست که خط خوشش زینت بخش در ودیوار مدرسه ودانشکده باشه دیگه چهره معصوم راشین رو نمیبینم دیگه نمازخوندن ملکوتی راشین رو نمیبینم اما یاد راشین ،پاکی راشین ،صفا وصمیمیت راشین همیشه ی همیشه توی ذهن دوستاش خواهد ماند
روحشون شاد
هرکس دیگه ای میتونست جای راشین باشه حتی من یاتویی که فکر میکنیم خیلی جونیم وتا رفتن خیلی فرصت داریم....اما میبینی که فرصتها خیلی کوتاهند...خیلی کوتاه...
به یاد راشین ، نوشین ،مادر و پدرشون فاتحه ای بخونیم

دوستای عزیز گهگاهی توی لیست 40نفره تون راشین ونوشین رحمتیان وپدر ومادرشونو به یاد بیارید
**********************

التماس دعا
درپناه حق